عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 779
نویسنده : نوری

زهره و منوچهر شعر بلندی از ایرج میرزا است که در قالب مثنوی و در وزن «مفتعلن مفتعلن فاعلن» سروده شده‌است. این شعر که با مطلع ِ «صبح نتابیده هنوز آفتاب / وا نشده دیدهٔ نرگس ز خواب» آغاز می‌شود، محصول آخرین سال عمر وی بود و نتوانست آن را به پایان برساند.

داستان زهره و منوچهر برگرفته از ماجرای عشق «ونوس و آدونیس» از اساطیر یونانی است. در طول تاریخ شاعران و نویسندگان بزرگی آثار مهمی را مورد این عشق نافرجام و تلخ خلق کرده‌اند از جمله منظومه ونوس و آدونیس اثر ویلیام شکسپیر که شعر ایرج میرزا نیز برداشت آزادی از شکسپیر است. البته ایرج تغییرات زیادی در داستان داده و به هیچ وجه نمی‌توان این اثر را ترجمه اثر شکسپیر دانست.

ایرج چنان استادانه به نقل این داستان به زبان فارسی پرداخته و آن را با فضای ایرانی درآمیخته که خواننده اثر احساس نمی‌کند که موضوع داستان و شخصیت‌ها از یک اثر خارجی اقتباس شده‌اند. برای مثال ادونیس شکارچی به یک نظامی جوان ایرانی تبدیل شده و به اظهار عشق زهره اینچنین پاسخ می‌دهد:

جایگه من شده قلب سپاه   قلب زنان را نکنم جایگاه
کردم بی‌اسلحه چون گوسفند   در قرق غیرت ما می‌چرند
ناز میاموز تو سرباز را   بهر خود اندوخته کن ناز را


زهره نیز وقتی از جامه افلاکی در آمده و جامه خاکیان را بر تن می‌کند به رسم زنان ایرانی مقنعه بر سر دارد و وقتی از شاهکاریهای خود سخن می‌گوید از خلق هنرمندانی چونکمال‌الملک و پروردن قمرالملوک و دادن قلم در کف دشتی و ساز به دست درویش خان سخن می‌گوید.

 

آغاز داستان

داستان در کوهستان‌های ایران روی می‌دهد و منوچهر (آدونیس) قهرمان داستان، جوان نظامی بسیار محجوب، ساده و دوراندیش است. او هنوز لذت مستی و عشق را نچشیده اما زهره(ونوس) دختر زیبا و ناقلای آسمان‌هاست. داستان از آنجا آغاز می‌شود که زهره در بامدادان از آسمان فرود آمده و در شکارگاه با منوچهر آشنا شده و شیفته او می‌شود و زهره سعی می‌کند با عشوه‌های گوناگون دل او را به دست آورد.

پایان داستان

به دلیل ناتمام بودن داستان، نمی‌توان دریافت که ایرج، چگونه می‌خواسته داستان را به پایان ببرد. اما با توجه به اینکه شاعر، اصل داستان به زبان انگلیسی را در دست داشته و در نسخه اصلی، داستان با مرگ آدونیس و ناکامی ونوس به پایان می‌رسد، می‌توان نتیجه گرفت که داستان ایرج نیز با سرانجامی غم‌انگیز روبرو می‌شده‌است.

آنچه امروزه در دیوان ایرج طبع می‌شود، احتمالا محصول تکمیلی محمود حسابی و یا سید عبدالحسین حسابی است.[۱]

نمونهٔ شعر

زهره پی بوسه چو رخصت گرفت   بوسهٔ خود از سر فرصت گرفت
همچو جانی که شبانگاه مست   کوزهٔ آب خنک آرد بدست
جست و گرفت از عقب او را به بر   کرد دو پا حلقه بر او چون کمر
داد سرش را به دل سینه جا   به به از آن متکی و متکا
دست به زیر زنخش جای داد   دست دگر بر سر دوشش نهاد
تار دو گیسوش کشیدن گرفت   لب به لبش هشت و مکیدن گرفت



:: برچسب‌ها: زهره و منوچهر ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com